صدایی دیگر = ده نگێکی جیاواز

خانه | پست الکترونیک | آرشیو

صدایی دیگر = ده نگێکی جیاواز

تماس بانویسنده ازطریق ایمیل:tarikeredemokrat@yahoo.com


اولین تماس حزب دمکرات با بعث عراق درابتدای جنگ ایران-عراق به روایت مامه غنی

درنوشته های قبلی که از مامه غنی نقل کرده ایم عنوان داشته بودیم که غنی بلوریان شخصی بود که با شجاعت انگشت روی تمامی اشتباهات خودی می گذارد و به مردم اعلام میکند.در نوشتار ذیل این گفته به معنای واقعی نمود می یابد و مام غنی بخوبی نشان میدهد که اشتباهات حزب در چه بوده و چگونه یک عده حزب را به تباهی کشاندند.حال قضاوت با خوانندگان عزیز باشد که مامه غنی شجاع بود یا رفقایی که اکنون و در سال2012 هنوزهم اشتباهات خود راقبول نداشته و ندارند و حتی گاهاً در ستایش اشتباهاتشان حرفهای بلندقامت!!! هم میزنند.براستی اگر رفقای رهبری حزب دمکرات فقط نیمی از شهامت و شجاعت غنی بلوریان را برای قبول اشتباه یا اشتباهات داشتند الان سرنوشت حزب همین بود که الان دارد؟!متاسفانه ما حزبیون-مخصوصاٌ حزب دمکرات-هرگز شهامت انتقاد از رفتاروعملکرد خود را نداشته و نداریم و هیچوقت اشتباهاتمان را نپذیرفتیم و شاید برای همین است که اکنون در میان مردم کوردستان محبوبیتی برایمان نمانده است.

قبلاًگفتم،رفقای حزب دمکرات درجریان انقلاب 1979از بغداد به کردستان ایران برگشتند.تعدادشان حدود چهل نفر بود که اختلافات موجود،آنها را نیز از هم جدا کرده بود.اختلافات موجود بین رفقا و در اقلیت بودن کورد ایرانی در بغداد و دیگر شهرهای عراق مشکلات خاص زندگی شان جلوی فعالیت آنها را گرفته بود و در کشورهای دیگر نیز هیچ تشکیلاتی وجود نداشت.رفقا به هنگام بازگشت،تازه به فکر سازماندهی حزب افتاده بودند که آن هم زمان و فرصت مناسب می خواست،که چنین فرصتی به دست نیاوردند و جنگ آغاز شد.در زمان جنگ و درگیری،تعدادی از مردم شهرها و روستاها به طرف حزب آمدند و پیشمرگ شدند،که بیش از 98 درصد آنها با جنگ پارتیزانی آشنایی نداشتند و حتی تعدادی از آنها نمیدانستند چطور و به چه شیوه ای با کلاشینکف تیراندازی کنند...حزب دمکرات برخلاف کومه له که یک تشکیلات مائوئیستی تازه تاسیس بود،باهمه ضعف و بی سازمانی،به دلیل سابقه مبارزاتی سالهای گذشته برای مردم شناخته شده بود و اهداف روشنی برای خودمختاری داشت.مردم کردستان در آن زمان به آسانی شعارها را می پذیرفتند و عموماً متوجه آن می شدند ولی حزبی که فقط عنوان حزب را داشته باشد و بدون سازماندهی نیرومند وارد جنگ بشود،کار عبث و بیهوده ای کرده است.حزب دمکرات می بایست قبل از جنگ سه ماهه مسیر سیاسی را انتخاب میکرد تا در این مرحله به یک نیروی سیاسی کارآمد تبدیل شود ولی هرکاری که انجام داد بدون برنامه و بدون روش علمی بود،فقط با کمک گرفتن از شیوه جنگ عشیرتی وارد میدان جنگ مسلحانه شد،که سرنوشت آن امروزه روشن است.

حزب دمکرات به دلیل نداشتن فرصت و عدم توجه به مبارزه سیاسی و تشکیلاتی،با بی ایمانی به این نوع مبارزه نتوانست روشنفکران باسواد را به سوی خود جلب نماید و در آنها ایمان و اعتماد ایجاد کند.اگرالان نیز به شکل و قالب حزب نگاه کند می بیند،حزب به غیراز روستائیان مسلح،نتوانسته روشنفکران انقلابی آگاه سیاسی را جذب نماید و این نیرو نمی تواند موجب موجودیت یک حزب سیاسی مثل حزب دمکرات که ادعای رهبری جنبش خلق کورد را می نماید،بشود.

بدین طریق،وقتی مرکزیت حزب دمکرات دربغداد بود،رهبری حزب رابطه صمیمانه ای با رژیم بعث عراق داشت و با کمک مالی حزب بعث اداره می شد ولی بدون اجازه رژیم عراق نمی توانست فعالیت کند.به هنگام بازگشت رفقای حزبی به کردستان ایران در جریان انقلاب سال1357،رهبری حزب رابطه گذشته خود را از دست داد ولی هرگز رابطه خود را قطع نکرد و این بار حزب باتوجه به بعضی از منافع گروهی رفقا،به طور محرمانه با رژیم بعث تماس می گرفت.زمانی که ارتش مهاباد را اشغال کرد،براساس تصمیمی که قبلاً به آن اشاره کردم،قراربود لیست مفصلی به عراق داده شود و فقط برای یکبار از عراق کمک گرفته شود و بس،ولی بعدها معلوم شد این رابطه محرمانه به طور مداوم وجود داشته و زمانیکه جنگ شدیدتر شد،معلوم شد قاسملو قرار بین من و خودش را زیر پا گذاشته است.

همه میدانیم که جنبش مسلحانه نیاز به پشتیبانی امین دارد ولی در رابطه بین حزب و دولت پشتیبان،باید شخصیت و استقلال جنبش حفظ شود و قدرت انقلاب به دست دولت پشتیبان نیفتد و باید جنبش روی پای خودش بایستد و به کمک مردم خودش متکی باشد و خودش را به دولت بیگانه وابسته نکند،مخصوصاً اگر آن دولت،دشمن قدیمی و تاریخی آن ملت باشد.دوستی و نزدیکی با دولت پشتیبان نباید از از مرز متعارف فراتر رود وجنبش چماقی در دست رژیم پشتیبان گردد،این دولت هر دولتی می خواهد باشد فرقی نمی کند.قیام های کورد تاکنون متاسفانه خودشان را از این خطر حفظ نکرده اند و سرانجام ضربه دولتهای پشتیبان را خورده اند و همه خون های ریخته شده به هدر رفته است.

دکتر قاسملو براساس راهنمایی مام جلال و ابوجمیل که قبلاً به آن اشاره کردم لیست بلند بالایی آماده کرد و برای رژیم بعث فرستاد،ایت لیست تنها شامل اسلحه و مهمات نمیشد،بلکه پول و سوخت ماشین را نیز در بر میگرفت،ولی رژیم بغداد شاید حدود یک صدم خواسته ها را تامین کرد...

در رابطه بادرخواست این وسایل،دفتر سیاسی حزب تصمیم گرفت یک گروه از جوانان باسواد را به عراق اعزام کند که آموزش اسلحه سنگین و نیمه سنگین ببینند.مدت کوتاهی پس از آن،من به قلعه دیزه رفتم و با دوستان دیدار کردم،آنها گفتن:"حدود یک ماه است ما را در یک طویله انداخته اند و گاه گاه یک گروهبان عراقی می آید و روش کار با کلاشینکف را آموزش میدهد."آنها گفتند:"بعثی ها به ما بی احترامی کرده و مثل یک زندانی با ما رفتار می کنند."من هم به آنها گفتم این روش را قبول نکنید و به "آسیاب پشت شکاو"برگردید.وقتی برگشتند در پاسخ انتقاد قاسملو که گفت چرا برگشته اید،واقعیت مسئله را تعریف کردند.



نظرات شما عزیزان:

نداي آذربايجان
ساعت23:39---26 ارديبهشت 1391
دست مريزادپاسخ:متشکرم ندای آذربایجان امیدوارم کماکان همراه ماباشید

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



+ نوشته شده در 26 / 2 / 1391برچسب:, ساعت توسط دابراو |

منوی اصلی

دسته بندی خبر ها

درباره ی ما


ده نگێکی جیاواز له ناو حیزبی دێموکرات صدایی متفاوت از درون حزب دمکرات

آرشیو

نویسندگان

پیوند های وبلاگ

لینک های روزانه

امکانات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 32
بازدید دیروز : 71
بازدید هفته : 148
بازدید ماه : 140
بازدید کل : 219771
تعداد مطالب : 226
تعداد نظرات : 156
تعداد آنلاین : 1


خدمات وبلاگ نویسان
قالب وبلاگ - یاس تم

کلیه ی حقوق مادی و معنوی وبلاگ tarikere محفوظ می باشد.
قالب وبلاگ - بازی آنلاین - طراحی سایت

بازی آنلاین

بازی آنلاین

عکس

طراحی سایت

ابزار وبلاگ

قالب وبلاگ

موسیقی بی کلام

دانلود اندروید

گرافیک - ابزار طراحی

برترین مطالب